جاسوسان امنیتی s1p1

- پدر مادر بیاید باید خارج بشیم...
- آتیش داره پراکنده میشه آنتونی...باید زودتر کیوکا رو از عمارت ببریم بیرون...
- ساکورا😟خیلخب بریم...
- کیوکا خوب گوش کن تو باید بری بیرون...عجله کن...
- و...ولی مامان...شما هم با من میاید دیگه نه؟
- آتیش داره میرسه زودتر برید ساکورا !کیوکا !
از خواب بیدار شدم
دوباره همون خواب همون صحنه همون صدا
( اهم اهم معرفی بنما😑 / باش )
من کیوکا ایجیرو هستم و ۱۹ سالمه و به گفته ی ژنرال گو_سنپای من...زیادی رکم
اخلاقمه یه اخلاق غیر قابل تغییر
موهای من سیاهِ و چشمام هم ب طوسی میزنه
من یه جاسوس امنیتی هستم
تقریبا هیچ دوستی ندارم
اصلا چرا داریم اینا رو میگم؟
از روی تخت بلند شدم و کارای لازم (🤭) رو کردم... موهام رو شونه کردم و لباسام رو پوشیدم : یه لباس آستین کوتاه جذب سیاه، جلیقه کوتاه سیاه، شلوار جین سیاه و کمربند سیاه با آهن طوسیش
عجیبه...
شایدم ساده...
به گفته ی دخترای محل کارم هم عجیبه هم ساده
من از هیچ رنگ خشوم نمیاد ولی...
بیشتر لباسام سیاهِ...
پوزخند زدم...
از تفکرات خودم خندم می گرفت...
از اتاق رفتم بیرون که با صورت ریاکا روبرو شدم. اون مشاور ژنرال گو_سنپای بود و به دستوراتش عمل میکرد...
متعجب نشدم که اون اینجاس...هیچوقت متعجب نمیشم...
من : اه...ناندا؟(چیه؟)
ریاکا : هوی اول سلام بعدا کلام!
من : الآن مثلا خودت سلام کردی؟
بهش چاقو میزدی خونش در نمیومد...
نفس عمیق کشید و آروم شد : ولش ژنرال کارت داره
من : خیلخب آریگاتو. (ممنون)
ریاکا : جانه... (فعلا👋🏻)
جواب ندادم... تقریبا هیچوقت جواب نمیدم
رفتم سمت اتاق ژنرال و در زدم : بیا تو
رفتم تو دوتا پسر دیگه هم بودن :
یکی شون موهای سیاه و چشمای سیاه داشت
یکی شون موهای سفید و چشمای آبی داشت
ژنرال : کیوکا چان اینا کارلا و کایتو ناکازاکی هستن.
خب که چی الآن انتظار داره چیکار کنم؟ ولی ژنرال خوب اخلاق منو میدونست...سلام نمیدم جواب سلامَم نمیدم
ژنرال تک سرفه ای کرد : کایتو ، کارلا ! اینم کیوکا ایجیرو عه. مثل تو کایتو یه جاسوس امنیتیِ
موسفیده : یوروشیکو (خوشبختم) کیوکا چان😊
مو سیاهه : ضایع...
موسفیده : کایتو یکم اجتماعی باشششش
مو سیاهه : اهه یوروشیکو
جواب ندادم . چی میخواستم بگم؟ بگم خوشبختم؟ حالا اگه بدبخت بودم چی؟ (😂/ تو چته؟/هیچی هیچی به کارت برس😂)
ژنرال : اون...چیزه...معمولا حرف نمیزنه
خب سیاهه که فهمیدیم کایتوعه اون یکی هم حتما کارلا عه دیگه
کارلا_کون : آهان باش .
کایتو ، کارلا :* این دختره عجیب میزنه *
( * یعنی دارن تو ذهنشون حرف میزنن )